₪ ƙƠĽɓƸ ₪
ZIR SAIGARI
همیشه دو نخِ آخر سیگارت رو پشت به پشت بکش؛ سیگارم
رو پاکت سیگار نوشته : حالا خودم به جهنم , جای لب هایت تنهایـی یـعنی ... حالا که رفته ای ! گـاهـی دوسـت دارم بـدون پـ ـ ـ ـک زدن سیـــــگار با مشــــروب با طعم هم آغوشی غرور گوگــردی ام را بگیران
برایم سیگاری آتش بزن ؛ شبیه کسی شده ام
با خود می گوید : گو باز پُــکــی دیگــــر می زند ... و مرگ، مُردن نیست مــرد گریه نمیکنــد... من و ته سیگار و پنجره نیمه باز سیگار به سیگار اسمت را نوشتم روی سیگار تا بسوزه
تا سیگارِ آخر زیاد تنهایی نکشه
آرام، زیاد، با احساس...
همه ی تورا ، همه ی آنچه که از تو با من باقی مانده بود را دود کردم
با همین بهمن های کوچک دوست داشتنی...
بازهم پاسخ نَـئشه ی من به این سوال مسخره :
مــرگ یا زندگــی ؟!
قطعآ مــرگ!
را از پنجره
می تکانم...
دنیای شما
زیر سیگاری من است
" Smoking seriously harms you and others around you "
تو یه نفر around me پیدا کن؛
که بشه به خاطرش سیگار نکشید!
سیگار می گذارم
جای خودم
سیگار را آتش می زنم
یـه بـغض ِ كهـنه و یـه چشـم ِ خـیس و...
یـه موزیك لایت و...
یـه فـنجون قهـوه ی ِ تـلخ...
و سیگار...
مرد شده ام ..
بسته بسته سیگار میکشم
تا تو را دود کنم
در خیال خسته ام !
فـقـط بـنـشـیـنـم و نـگـاه کـنـم کـه سـیـگـارم چـگـونـه میـ ـ ـسـوزد
شـایـد آخـ ـ ـر فـهـمـیدم چـه لـ ـ ـ ـذتـی مـیبـری از تـمـاشـای سـوخـتـن مـن
شـایـد آخـر قـانـع شـدم::
یعنی فراموشـــی فراموشـــی فراموشـــی ...
بگذار روی سیگــارت
که نمی دانی برای بخاطر آوردنم است
یا از خاطر بردنم...
بســـرانم در ریه ات
به یاد روزهایی که نفست بودم!
بدون هیچ بهانه ای قهقهه میزنم
نه به حضور باران نیازی است
نه به قهوه
نه به سیگار
و نه حتی به نگاه تو
فقط بی دلیل، به نداشته هایم می خندم
میان لب هایم بگذار ،
و دور شــو . . .
پر از باروتم !
که پشت دود سیگارش
باید تـَرکـــــ کنم !
ســیگار را...
خانــــه را...
زندگـــی را...
و مرگ، تنها، نفس نکشیدن نیست
من مردگان بیشماری را دیده ام
که راه میرفتند
حرف میزدند
سیگار میکشیدند
و خیس از باران
انتظار و تنهایی را درک میکردند
شعر میخواندند
میگریستند
قرض میدادند
قرض میگرفتند
میخندیدند
و گریه میکردند ..
مــرد نمیشکند...
فقط سیگاری روشن میکند
آرام ُ بی صدا، لابه لای ِ دود و شعر میمیرد
مانده ایم که کدام یک برای سقوط مناسب تریم؟
درد می کشمــ
تا تمامــ شود
بی چون و چرا
ما هم تمام می شویمـــ
ما خنده های ایستـــاده
ما خنده های تکراریـــ ـ ـ
تو نیستـــــی
زمین برای من تنها یک زیرسیگاری ستــ
برای خاموش کردن بی حوصلگی هــــا ...
تا تمامـــ شود ...
درد می کشمـــ ...
که وقتی سیگار تموم شد فراموشت کنم .
ولی نمی دونستم که هر پک که به سیگار میزنم
اسمت میره تو نفسم ...
Power By:
LoxBlog.Com |